گئورگ ویلهلم فریدریش هگل فیلسوف بزرگ آلمانی و یکی از پدیدآورندگان ایدهآلیسم آلمانی بود.هگل ملزومات ایدهآلیسم مطلق را ایجاد کرد.تاریخگرایی و ایدهآلیسم او انقلاب عظیمی در فلسفهٔ اروپا به وجود آورد. هگل را میتوان آخرین فیلسوف مکتب ایدئالیسم دانست. هگل از دید مارکس: مارکس از بزرگترین شاگردان هگل و از جمله کسانی است که فلسفهٔ او را با توجه به نظرات خود باز تعریف کرد. مارکس به اعتقاد خود هگل را از روی سر، بر روی پاهایش قرار داد. بدین معنا که فلسفه و روش او را که دیالکتیک بود به نحوه پویاتری سرانجام بخشید. مارکس روش دیالکتیک هگل را که بر اصل تضاد برقرار بود در عرصهٔ زندگی بشری وارد کرد. دیالکتیک فلسفه هگل عبارت بود از انتزاعی که در هنگام رویارویی دو نیروی متضاد در وقایع تاریخی و رویدادهای تعیینکننده در تاریخ به وجود میآمد. او میگوید دیالکتیک، هم نهادهٔ مقابلها یا ضدهاست. هر مفهوم که ما دربارهٔ آن میاندیشیم، در آغاز، محدودیتهای خود را به ما نشان میدهد و به ضد یا مقابل خود یا به نفی خود تحول مییابد. این خوانش گسترده و بدیع با تمرکز بر علم منطق، قدرت و همچنین محدودیت فلسفه هگل را آشکار می کند. دبور با تکیه بر روایت اولیه هگل از تعارضات تراژیک، شکلی از منفی گرایی را وارد بازی می کند که خوش بینی ذاتی مدرنیته و دیالکتیک هگلی را به چالش می کشد.