رضا جولایی که با آثاری چون سوءقصد به ذات همایونی، شکوفههای عناب، نسترنهای صورتی، ماه غمگین، ماه سرخ و... خود را در مقام نویسندهای با دغدغههای عمیق انسان تاریخی ایرانی مطرح کرده، در رمان خندهی خورشید، اشک ماه، با زیرعنوان قصهی پرماجرای سرقت جواهرات، یکی از مهمترین روزهای تاریخ ایران را محور اثر تازهی خود کرده است:. روز به توپ بستن مجلس به سرکردگی لیاخوف، افسر گارد قزاق. قصهی جولایی از این روز، دوم تیر ۱۲۸۷ خورشیدی، آغاز میشود؛ یومالتوپ. چند دزد اجیر میشوند تا از خانهای اشرافی به دور از هیاهوی مرکز شهر یک اتومبیل را بدزدند که در زیرزمین خانه انبوهی شیء گرانقیمت مییابند. آنها بخشی از یک نقشهی بسیار عجیب هستند. از سویی کنسولگریها در حال ارسال اخبار نابودی مجلس هستند و روسها سرمست از پیروزی، از سویی دیگر اعدامها آغاز و آدمها پنهان شدهاند و این سرقت شاید یک اتفاق جزئی باشد؛ اما... جولایی، با ساختاری معماگونه و گره زدن تاریخ رسمی با تاریخ شخصی، یک رمان نفسگیر نوشته؛ رمانی که داستان یک زمان گمشده است.