سخن از آن چند تن عاشقان کتاب است، آن هایی که ادبیات شیفتهشان می کند، که سودای نویسنده شدن را در سر می پرورانند، اما با دلیلی چند از این کار باز میمانند. بسته به شرایط و قرنی که در آن به دنیا می آیند، بسته به زبونی، غرور، سستی، کاهلی، دلیری، یا از سر تصادف و اتفاقی که زندگی آدمی را بازیچه خود میکند. دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک کتاب هرگز روشنایی روز را نمی بیند، که تقریبا معجزه آسا به نظر می رسد که یک صبح خوب، شخصی قلم را به دست گرفت و موفق شد کتابی بنویسد. فیلیپ کلودل با یک فانتزی خوشمزه، تعداد زیادی از نویسندگان در حال ساخت را مرور میکند، قربانیان بدبخت ادبیات، در معرض خطرات رقتانگیز، تا اتفاقات پیشبینینشدهای که خندهدار و غیرعادی هستند.