راهناهموار شاید اصلیترین پیام را در بین دیگر بخشهای اولین پادشاه روشنایی داشته باشد چرا که اصلیترین مضامین را با تلخی حقیقت بیان میسازد. ولیعهد لوراس چنان مستاصل و ناامید است که فرار را انتخاب میکند و در این کار چنان موفق است که تمام گذشتهاش را در دریایی که او را بلعید، رها میکند اما این ظاهر ماجراست. ولیعهد به زودی درمییابد زنجیر گذشته و چرخ سرنوشت دردناکتر از آن چه تصور میکرده، او را در بند گرفته است. درمییابد رهایی در فرار نیست و باید با هر آن چه بوده و هر آن چه هست روبهرو گردد. رویاروییای که زخمهای قلبش را باز کرد و دوباره به زمین کوبید تا او را از نو بسازد. او در همین مسیر با موجوداتی آشنا میشود که میتوانند گره دستوپایش را بگشویند و در مسیری همراهیش کنند که هیچ انسانی نتوانست!