جان کنیتل، قلم زیبایی دارد، ساده و روان مینویسد، با داستانها و آثارش شهرتی جهانی کسب کرده و کتابهایش به اکثر زبانهای دیگر ترجمه شدهاند. داستان «آرییتا» در مراکش میگذرد، در شهر شلوغ و پرجنبوجوش کازابلانکا. آرییتا، زن جوانی آلمانی با اعصابی ظریف و حساس، همسر کارخانهدار بسیارثروتمند، خشن و مستبدی است. آرییتا بهخاطر اخلاقهای ناپسند و رفتار خشونتآمیز شوهرش، میگریزد و به قصد رفتن به جنوب مراکش و سکونت در ویلای کوچکی که آنجا دارند، سوار اتوبوس میشود. در یکی از ایستگاههای بینراهی، فریفتهی زیباییها و هوای خوش دهکدهای در آنجا میشود و تصمیم میگیرد در مهمانسرای کوچکش اقامت کند. این دهکده مکانی است که سرنوشت آرییتا رقم میخورد و درگیر با رویدادهای پیچیده و خطرناک به عشق و زندگیای که مورد علاقهاش بوده، میرسد.