زنان فوقالعاده زنهایی هستند که مردها وجودشان را نادیده میگیرند. در کارهای کشیشنشین کمک میکنند، چای درست میکنند، در کلیسا گلآرایی میکنند و با اعضای کسالتآور جماعت عبادتکنندگان، که خود کشیشها حوصلهشان را ندارند، همصحبت میشوند. در ادارهها، آنها باز هم چای و قهوه درست میکنند و کارهای خستهکنندهای مثل تهیۀ نمایۀ کتاب و نمونهخوانی و بایگانی را انجام میدهند. نیازهای جنسیشان را پنهان میکنند و معتقدند نباید اجازه داد چنین احساساتی خودشان را نشان بدهد. اما زنهایی که آشکارا جاذبۀ جنسی دارند به نظر نمیرسد زنان فوقالعادهای باشند و اینطور زنها لازم نیست ازخودگذشتگی کنند و خودشان را با کارهایی مثل شستن ظرفها یا دوختن پرده به زحمت بیندازند. «اثری شگفتانگیز که به ما یادآوری میکند انزوا ممکن است انتخاب خود فرد باشد، نیز اثری یادآور اینکه میتوان آفرینش رمانی زنده و پرتحرک را بهتمامی به قلمرو آن فضیلت ارتجاعی، یعنی بردباری زنانه، محدود کرد.» (جان آپدایک)