آماده سازی کشیش ساموئل گراهام ویلسون برای نوشتن زندگی و آداب و رسوم ایرانی، اقامتی چهارده ساله در تبریز، ایران، به عنوان مبلغ تحت هیئت پروتستان مأموریت های خارجی آمریکا بود. نتیجه تصویری صمیمی از آداب و رسوم سرزمینی بسیار متنوع است که در آن آداب و رسوم نه تنها کلیشه ای نیست، بلکه حتی در نقاط مختلف کشور یا حتی یک استان یکسان نیست. در ارائه محبوب، فصول اولیه «مناظر و مکانهای بازدید شده در مسیر ایران» را توصیف میکنند، در حالی که فصلهای بعدی «زندگی مدنی، مذهبی، اجتماعی، خانگی و تجاری مردم در شهرها، روستاها و چادرها» را توصیف میکنند. در فصل پایانی «برخی از روشها و نتایج کار تبلیغی در میان نژادهای مختلف در ایران» ارائه شده است. کتاب اینگونه آغاز می شود: "مستقیم ترین راه از اروپا به ایران، از بندر آ آسا (در روسیه و بعد از دریای سیاه و ماورای قفقاز است) در طول پنج روز سفر ما دریای سیاه شهرتش را به اثبات رساند و گزارش رسید که شب ها موشها کارناوال به راه می اندازند و با گوش مسافر هر کار دلشان می خواهد می کنند و از مشقت هایی حکایت کرد که قابل ذکر نیست و دلیلی نمی شود برایشان اقامه کرد، اما خود اتوکسین، جز چند ساعت، آرام و بدون موج بود. بر روی عرشه ها زندگی اروپایی و شرقی به نحوی عجیب در آمیخته بود. در حال که سالن ها بر تمدن غرب دلالت میکردند؛ عرشه پایین شهر فرنگی از شرق بود، در میان مسافران، ژنرالی روسی دیده می شد که چکمه بلند ولینگتنی به پا داشت و سردوشی های آنیفورمش برق می زدند و آماده بود به هر زبانی حرف بزند، نجیب زاده ای لهستانی که زیر لب از سقوط شرمتیه / سارماتیا" ابراز ناراحتی میکرد؛ افسر مهیب قزاق که با آن أنیفورم بلند و با شکوه افاده می فروخت؛ شاهزاده گرجی از ترفیع درجه در خدمت تزار، ولیعهد پیشین خرسند بود؛ قاجارزاده تبعیدی که به عنوان مهمان ماشفها مستمری میگرفت؛"