یگانه تاش اصیل هنری مخلوق در ایالات متحده، همراه با موسیقی جاز و ادبیات جهانی نیمۀ قرن (فاکنر، همت، همینگوی و... ) ژانر وسترن قلمداد میشود. پیش تر از هر گونۀ دیگری، فرم را همچون کتاب مقدس خود مبنا قرار داد؛ نامهایی چون فورد و هاکس کافی بود تا جسارت بی اعتبار خواندن داستان های غرب قدیم در کسی ظاهر نشود و همچون ژانرهای دیگر (دلهره آور، تریلر) کم ارزش انگاشته نشود. بیش تر پرسش های مطرح در نیمۀ نخست قرن بیستم که فیلمهای امریکائی در قالب کمدی های دیوانه وار، فیلمهای سیاه و گنگستری و درام های شبه ادبی مطرح میکردند، در وسترن با درایت و کم ترین میزان پرده پوشی به اندیشۀ تماشاگران راه پیدا کرد. چالش های آزادی در ایالات متحده، جنگ، تضاد موجود در جامعۀ چند فرهنگی و رجحان عمل گرایی فعال بر ملاحظات مذهبی، موضوعاتی ست که وسترن ها شرح های موشکافانه ای از آنها ارائه کرده اند. این صراحت انتقال است که "مادر ژانر" ها بودن را به ارمغان می آورد. وسترن مستحکم ترین و واپسین بنای رومانتی سیزم بود؛ آخرین میدان ظهور قهرمان سنتی، آن گونه که به غبار گرفته ترین حماسه های اساطیری باز گردد و گردوخاک را از آنها بزداید. آیا ما پسربچه های دیروز، بخشی از بازی های خود را در رویای تاختن در دشتها و در جدال با سرخپوستان خلق نمیکردیم؟ آیا وسترن آخرین پناهگاه ما نیست؟ همواره با تلی از خاک.