آنچه در نسبت میان پزشکی و فلسفه بدان توجه میشود بیشتر نوعی غفلت و به محاق رفتن نوعی رابطه و نسبت است؛ این که طبابت نوعی ملاقات تفسیری است. در این مسیر و نگاه است که بینشهای هایدگر، گادامر، ریکور و دیگران بسیار جالب توجه و خواندنی مینماید. اگر سلامت و بیماری محور بحث و فحص طبابت است پس باید به این پرسش اساسی پاسخ داد: آیا سلامت امری است که ایجاد میشود یا برقرار میگردد؟ «پدیدارشناسی میتواند بر برخی نقاط کور پزشکی جدید پرتوی افکند و بنابراین به آن کمک کند تا خود را به عنوان فعالیت و حرفهای انسانی بهتر بفهمد. در نهایت، فکر میکنم که پدیدارشناسی و دنبالهی آن، هرمنوتیک، میتواند ابزاری در فهم خود طبابت به عنوان ملاقاتی تفسیری باشد»