روابط شغلی بالینی همواره پر از چالشهای هیجانی است. اگر برای درمانگران فضای گروهی امن و ساختارمندی فراهم باشد تا از این روابط دشوار و پرچالش حرف بزنند و از تأملات جمعی و بینشهای حاصل بهره ببرند، میتوانند از فرسودگی شغلی که همواره در کمین اینطور مشاغل است در امان باشند و احساس رضایت و کفایت شغلی را در خود بالا ببرند. بیشک نفع چنین امکانی، بر رضایت مراجعان و درمانجویان ما نیز اثرگذار است و کارایی رابطة درمانی را افزایش میدهد. در سال 1957 مایکل بالینت، روانپزشک و روانکاو مشهور، کتاب بسیار تأثیرگذار پزشک، بیمارش و بیماری را چاپ کرد که باعث تغییر طرز فکر پزشکان خانواده نسبت به خودشان و شغلشان شد. او چندین سال قبل از چاپ این کتاب، سمینارهایی را برای پزشکان عمومی در لندن برگزار کرده و آنها را به بحث راجع به «ابعاد روانشناختی» کارشان در قالب گروه فراخوانده بود. پزشکان میبایست به صورت فیالبداهه شرححال بیمارانی را ارائه میکردند که با آنها مشکل ارتباطی داشتند یا احساس میکردند که در رابطة درمانی با آنها به نوعی گیر افتادهاند و سپس فضای گروه به هدایت رهبران به سمتی میرفت که ضمن درک همدلانه و عاری از قضاوت راوی کیس، خلاقانه به طرح تصویر جدیدی از زیربنای رابطه درمانگر-درمانجو میرسید که نتیجه آن ارتقای کیفیت رابطه درمانی و لذا تأمین رضایت دو طرف بود. یک گروه بالینت از 8 تا 12 عضو و یک یا دو رهبر آموزشدیده تشکیل میشود. رهبران گروه بالینت غالبا سابقة کار در حوزة رواندرمانی تحلیلی دارند. بعد از اینکه گروه شکل گرفت، جلساتی معین در فواصل مشخص در طول سال یا حتی چند سال برگزار میشود. دورههای فشردة کوتاهمدت تحت عنوان «آخر هفتههای بالینتی» نیز میسر است. امروزه گروه بالینت، دیگر مختص پزشکان عمومی نیست، بلکه برای بالینگران مختلف ازجمله پزشکان متخصص، روانپزشکان، پرستارها، فیزیوتراپیستها، رواندرمانگران، روانکاوان، مددکاران اجتماعی و مشاغل یاریگرانه همچون معلمان، مدیران و مشاوران نیز میتواند مفید باشد.