رمان «زال و سیمرغ» با تولد زال آغاز میشود. اهورامزدا پس از هفت سال، سام را به آرزویاش رسانده و مشیانه پسری به دنیا آورده اما زمانی که سام نوزاد را میبیند از موی سپید و چهرهی سرخ نوزاد چنان برآشفته میشود که او را فرزند دیو میخواند و از کنیزی میخواهد تا زال را به کوهستان ببرد و رهایاش کند و به همه بگویند که فرزند مشیانه مرده است. در کوهستان، سیمرغ نوزاد را میبیند و او را پیش خود نگه میدارد و بزرگاش میکند. پس از سالها مشیانه دوباره به فرزندش میرسد و سام هم زال را میپذیرد. خواندن ماجرای رسیدن این سه تن به یکدیگر زیبا و هیجانانگیز است.