رمان «هفت خوان رستم» از زمانی آغاز میشود که زال و رستم و بزرگان ایرانزمین آگاه شدند، کیکاووسشاه و سپاهیانش به دست سپیددیو، اسیر و نابینا شدهاند. آشوبی به پا میشود. زال، سخن به نادانی و کماندیشی کیکاووس باز کرد و رستم به جادوی سپیددیو و شکستن طلسم نابینایی اندیشید. گودرز پیر، از غار کبودان، که کیکاووس و سپاهیانش در آن گرفتار دیوان بودند، گریخته، آمده، برای رستم و زال خبر از نابینایی و اسیری آنها آورده بود. او، با جادوی دیوان مانند کیکاووس و سپاهیانش نابینا شده بود. رستم و سپاهیاناش به نبرد با دیوان برای آزادی کیکاووس میروند. رمان «هفت خوان رستم» از مجموعه رمانهای شاهنامه است. در این مجموعه، داستانهایی برای کودکان سالهای آخر دبستان و نوجوانان نوشته شده است. این مجموعه، داستانهای کوتاهی از شاهنامه را با پرداختی تازه، در قالب رمان بازآفرینی کرده است. خواندنشان هم کودکان و نوجوانان را با شاهنامه آشنا میکند و هم لذت خواندن یک رمان را به آنها خواهد داد.