داستان کاوه آهنگر برگرفته از شاهنامه فردوسی مربوط به زمانهای دور است. زمانی که ضحاک با ظلم و ستم بر مردم جهان حکومت میکرد. هر روز یک دختر و یک پسر را به کشتارگاه میبردند تا مغزشان را به مارهای روی دوش ضحاک بدهند. تمام مردم از این ظلم و قربانیدادن به تنگ آمده بودند. کاوهی آهنگر نیز یکی از این مردم بود و پس از قربانی شدن چند فرزندش یک روز به خیابان آمد و فریاد زد: «روان قربانیان ما صدا میکنند.. نفرین بر ضحاک! نفرین بر اهریمن.» مردم نیز از خانه بیرون آمدند و آسمان شهر را دیدند که پر از روان قربانیان بود. ضحاک تنها از بالای کاخش مردم را نگاه میکرد. مردم به کاخ رفتند و سپاهیان، آنها را با نیزه و شلاق از کاخ بیرون کردند. پس از آن کاوه پیشبند آهنگری خود را بر سر نیزه کرد و آن را بالای سرش گرفت و به راه افتاد… شاهنامه یکی از آثار کهن اساطیری ایرانی است و به شکلهای متعددی برای کودکان ارائه میشود. از شاهنامهخوانی و اجرای نمایش گرفته تا کتابهای کوچک و نوشتن داستانها با نثرهای گوناگون. این مجموعهی بازآفرینی دوزبانه، با قلم روان محمدرضا یوسفی در ۵۰ جلد نوشته شده است و بیش از ۳۰ تصویرگر برای ارائهی تصویرها کار کردهاند.