در سال 1943، ارتش ایالات متحده شروع به برنامه ریزی یکی از دراماتیک ترین ماموریت های مخفی جنگ جهانی دوم کرد. اسم رمز آن عملیات انتقام بود. اطلاعات نیروی دریایی برنامه سفر دریاسالار ایزوروکو یاماموتو، فرمانده ناوگان ترکیبی ژاپن را که حمله پنهانی او به پرل هاربر ورود آمریکا به جنگ را تسریع کرد، رهگیری کرده بود. یاماموتو که در هاروارد تحصیل کرده بود، از نزدیکان امپراتور هیروهیتو و تاکتیکدانی درخشان بود که مظهر قدرت نظامی ژاپن بود. در 18 آوریل، ایالات متحده کشف کرد که او برای بازدید از سربازان ژاپنی به رابائول در جنوب اقیانوس آرام سفر می کند، سپس به فرودگاه ژاپن در بالاالاله، 400 مایلی جنوب شرقی پرواز می کند. طرح آمریکایی ها که شروع به کار کرد، یکی از تاکتیکی ترین عملیات های جنگ بود. برای جلوگیری از شناسایی، خلبانان آمریکایی مجبور بودند یک اودیسه 1000 مایلی مداری را آغاز کنند که نه تنها مهارتهای آنها، بلکه یکپارچگی فیزیکی هواپیماهایشان را آزمایش میکرد. زمانبندی نیز بسیار مهم بود: کوچکترین اشتباه محاسباتی، حتی چند دقیقهای - یا تأخیر در پایان کار وقتشناس معروف یاماموتو - به این معنی بود که کل طرح از بین میرفت و جان آمریکاییها را به خطر میاندازد. اما اگر این خلبانان برجسته موفق میشدند، میتوانستند به تغییر جریان جنگ کمک کنند و روحیه متفقین را بسیار تقویت کنند. عملیات انتقام بر اساس تحقیقات آرشیوی عمیق و تجربه او به عنوان یک خلبان رزمی تزئین شده، بر خلبانان ماموریت تمرکز می کند و درام لحظه به لحظه را که آنها در هوا تجربه می کردند، بازسازی می کند. همپتون این رویداد حماسی را با جزئیات هیجان انگیز بازسازی می کند و شواهدی پیشگامانه در مورد آنچه واقعا در آن روز اتفاق افتاده ارائه می دهد.