بوگله برای نخستین بار سه مقاله از نظر شکل جدا، امّا از نظر مضمون کامل و بی کم وکاست، را در سال ۱۹۲۴ گرد می آورد و یک جا به نام جامعه شناسی و فلسفه منتشر می کند. رشته پیوندگرشان این استدلال دیالکتیکی است: یک پدیده، خواه روان شناختی باشد خواه جامعه شناختی، به نسبت مستقل از خاستگاه آن است. بنابراین، آن ها را می توان به این معنی معنویت باوری جامعه شناختی مقاله ها نامید(۳). دورکیم این گذاره را پیش می نهد: جامعه نظامی پویا و محل پیدایش حیات اخلاقی است، نه یک آدمک ماشینی و نه یک سازواره محدود ساختار و کارکرد اندام ها و امکان های محیط آن. جامعه دورکیمی، چنان که برخی مفسران و آموزگاران وی مایل اند ما را وادارند چنین باوری داشته باشیم، نظامی از اندام ها و کارکردهایی که می رود تنها حامی خود در برابر برخی اسباب ویران گری باشد، مانند سازواره زنده ای که تمام هستی اش صرف پاسخ گویی مناسب به تحریک های بیرونی یا نیازهای سودمند می شود، نیز نیست.