به احتمال زیاد به محض اینکه کلمه ی روانکاوی به چشمتان می خورد، یاد مرحوم زیگموند فروید می افتید و بعد هم مفاهیمی مثل ناخودآگاه، رابطه ی جنسی و خشونت در ذهنتان به صف می شوند. متاسفانه این حذاکثر دانش رایج در زمینه ی روانکاوی است و نمی توان خیلی هم گله مند بود، چون اطلاع رسانی خوب نبوده است. ولی واقعیت روانکاوی و جنبه های کاربردی آن بسیار فراتر از این ها است. روانکاوی در طول حیات خود مسیری پرپیچ و خم را طی کرده و از تلاش در جهت باز کردن صندوقچه ی ضمیر ناخودآگاه به تحلیل روابط بین انسان ها رسیده است. روانکاوی امروز فقط دنبال دستیابی به اسرار ضمیر ناخودآگاه در جهت درمان اختلالات روانی نیست، بلکه در پی اصلاح روابط و رفتار انسان ها در جهت زندگی بهتر است. روانکاوی نوین می خواهد به ما بگوید که چرا این گونه رفتار می کنیم . اگر چگونه رفتار کنیم بهتر است.