در اﺑﺘﺪای ﮐﺘﺎب ﻣﻌﻤﺎری ﻋﻠﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﻌﻤﺎری ﻋﻠﻢ ﻫﻤﻪء داﻧﺸﮕﺮان و ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان هم معمارند. ﻫﻢ ﻋﻤﻠﻪ، ﻫﻢ ﺑﻨﺎ، و ﻫﻢ ﻣﺼﺎﻟﺢ. در ﻣﻌﻤﺎری ﻋﻠﻢ هم مانند ساخت هر مصنوع ﭘﯿﭽﯿﺪه ای باشد، ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮد اول طراحی مفهومی ﮐﺮد، ﺑﻌﺪ ﻃﺮاحی ﺟﺰﯾﯽ، و دﺳﺖ آﺧﺮ ﻃﺮاحی و ﺗﻬﯿﻪ ﻧﻘﺸﻪ ﺑﺮای ﺳﺎﺧﺖ. ﻻﺑﺪ در اﯾﻦ ﻣﻮرد ﻫﻢ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ درﻫﻢﺗﻨﯿﺪه است ﺑﺎ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺑﺮ اﯾﻦﮐﻪ ﺣﺎﻻ از ﻣﻌﻤﺎری ﭘﺪﯾﺪهء اﺟﺘﻤﺎعی ﺑﺮاﻣﺪه در ﺳﺎﻣﺎﻧﻪای ﮔﻮرﯾﺪه ﺻﺤﺒﺖ می ﮐﻨﯿﻢ. که اجزای آن کم و بیش همه موجودند و در عین حال ناموجود. داﻧﺸﮕﺎه ﻫﻢ دارﯾﻢ ﻫﻢ ﻧﺪارﯾﻢ، ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﺖﮔﺬار ﻫﻢ دارﯾﻢ ﻫﻢ ﻧﺪارﯾﻢ، اﻧﺠﻤﻦﻫﺎی ﻋﻠمی ﻫﻢ دارﯾﻢ ﻫﻢ ﻧﺪارﯾﻢ، ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺧﯿﺮﯾﻪ ﻋﻠمی ﻫﻢ دارﯾﻢ ﻫﻢ ﻧﺪارﯾﻢ، ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺎﻧﻪ ده ﻫﻢ دارﯾﻢ ﻫﻢ ﻧﺪارﯾﻢ، ﮔﻔﺘﻤﺎن ﻋﻠﻢ ﻫﻢ دارﯾﻢ ﻫﻢ ﻧﺪارﯾﻢ، اﺟﺘﻤﺎع ﻋﻠمی ﻫﻢ دارﯾﻢ ﻫﻢ ﻧﺪارﯾﻢ.