تقریبا تمام کسانی که با تجارت بازاریابی شبکهای آشنا میشوند، در ابتدا پتانسیل این تجارت را باور نمیکنند و در ادامه هم وقتی با مفاهیمی چون اهرم، تصاعد و غیره آشنا میشوند، آن را یک راه میانبر برای کسب ثروت میانگارند. بیشتر افراد در ابتدای امر این تجارت را قمار پول در برابر پول میبینند و صرفا رسیدن به موفقیتهای مالی آنها را تشویق به حضور در این تجارت میکند. تراژدی دردناک این فرصت تجاری برای افراد تازهوارد آنجا آغاز میشود که باور به پولسازی بازاریابی شبکهای در اولویت قرار میگیرد و بدون درک صحیح از این نوع کسبوکار به طور جدی فعالیت در این زمینه آغاز میشود. اینجاست که اشتباه بزرگ رخ میدهد و تمام انرژی افراد صرف ایجاد شبکه بزرگ و پولساز و واردکردن افراد دیگر به این حرفه میشود. خیال خوش یک زندگی رویایی جلوی چشم تمام تازهکاران را میگیرد و هیجانی کاذب اما توأم با استرس، ترس و نگرانی در آنها ایجاد میکند؛ فقط به این دلیل که تصویر و درک واقعی از انجام این تجارت برای افراد وجود ندارد و آنها درگیر رویاهایی بالاتر از حد و ظرفیت واقعی خود میشوند. آنها به این باور میرسند که مثلا برای رسیدن به رویاها (بنزها، پورشهها، خانههای رویایی) باید بهائی معادل یک سال زندگی خود پرداخت کنند و یک سال دیگر همه سختیها، کمبودها و نگرانیها پایان مییابند؛ بدون توجه به اصل و اساس تجارت برای ماندگاری، پویایی و رشد و بازاریابی و فروش؛ بدون توجه به اصل ریشه فقر و ثروت؛ بدون توجه به معنای واقعی موفقیت و بدون توجه به جریان طبیعی خلقت و راز بزرگ کامیابی.