اثر حاضر، به مقایسه دیدگاه های فقهی و کلامی شیعه و اهل سنت در مورد نسبت بین دین و سیاست و نظریه های عرفی شدن دین در عصر مدرنیته می پردازد. در ابتدای کتاب به تبیین معنای سکولاریزاسیون و پیشینه تاریخی آن پرداخته شده و دیدگاه های برخی از نظریه پردازان سیاسی و اجتماعی در مورد عرفی شدن دین و عدم دخالت آن در امور سیاسی و اجتماعی درج شده است. آنگاه آثار و پیامدهای عرفی شدن دین و شخصی شدن آن بیان شده و دیدگاه کلامی و فقهی اهل سنت در این زمینه منعکس شده و با دیدگاه های فقهی و کلامی شیعه مقایسه گردیده است. نویسنده با توجه به جایگاه مصلحت در فقه، به مقایسه منابع اجتهاد از منظر شیعه و سنی پرداخته و استفاده از عنصر مصلحت در عرصه های سیاسی و اجتماعی را از این دو منظر بررسی نموده است. در پایان وی به تطبیق دیدگاه فریقین در زمینه بررسی عوامل عرفی شدن و نتایج آن پرداخته و این مسأله را در اسلام و مسیحیت نیز مورد مقایسه قرار داده است.