اگزیستانسیالیسم یا فلسفه های هست بودن، یکی از مهمترین مباحث فلسفی قرن نوزدهم و بیستم است که خاستگاه آن را به روایتی سده چهارم قبل از میلاد و اندیشه ها و آرای نخستین فیلسوفان یونان و به روایتی دیگر قرن نوزدهم میلادی و آثار سورن کیرکگارد می دانند. این جریان فلسفی که به حق میتوان آبشخور فکری آن را اندیشه های اگزیستانسیالیسم یونانیان دانست در واقع جنبشی است علیه سیستم مابعدالطبیعه ای که در طول اعصار و قرون گذشته بر تاریخ تفکر اروپا حاکم بوده و موجبات انحراف بشر از اندیشیدن به وجود و حقیقت هستی و گرایش به تفکر مفهومی را فراهم آورده است. از این رو در فلسفه قاره ای اندیشمندانی نظیر کیرکگارد، نیچه، هایدگر، سارتر، مارسل، یاسپرس، مرلوپونتی و دیگران به شیوه های مختلف و با اهداف خاص خود هر یک تلاش نمودهاند ضمن توجه دادن انسان دوره مدرن به تاریخ فراموشی وجود و امر قدسی، شعار بازگشت به گذشته و ضرورت مواجهه وجودی با حقیقت هستی را سر دهند.