شیخ محمد غزالی: اگر در توانم بود که مسلمانان را در خاوران و باختران برای شنیدن ساکت کنم و آگاهی و احساسات پنهانشده آنها را برانگیزانم و بیدار سازم، بهیقین در گوشهایشان فریاد برمیآوردم که «هوشیار و بیمناک باشید؛ اسلام در خطر است». گمان ندارم که این دنیا به چیزی بیرزد، اگر آفریدگان به خدای خود کافر شوند و او را انکار کنند، حق خداوند را فرو بکاهند و بیارزش کنند و دیدار وی را به فراموشی بسپارند و این اسلام زخمین را بمیرانند و حق حیات را از آن سلب کنند؛ چنانچه چنین روی دهد، معنایی برای زیستن در این دنیا نمیشناسم. بی هیچ تردیدی این کتاب را از آن رو نوشتهام که تجربههایم را عرضه کنم؛ تجاربی که حاصل و دستاورد درد و رنج تلخ و تند و جگرسوزی است که در کنار راهنماییها و رهنمودهای مردی کامیاب و پیروز گرد آمده است که در به هم نزدیک ساختن و یگانگی ارادهها و کوششها و خردها و گرد آوردن پیران و جوانان برای خدمت به اسلام همتا نداشت و پرتو آن هر کرانهای را درنوردیده است.