نویسنده در این کتاب با سطحیخواندن اغلب بحثهای مرتبط با مسائل اقتصاد سیاسی خاورمیانه، غفلت از پرداختن به ماهیت سرمایهداری در این منطقه را ضعف بزرگی در فهم مسائل خاورمیانه اعلام میکند. به همین دلیل نویسنده بیان میکند که قصد دارد در بنای چنین تحلیلی سهمی ادا کند؛ از اینرو تلاش میکند تا در طرحی کلی، برخی از شاخصترین تحولات خاورمیانه را از دریچۀ اقتصاد سیاسی مارکسیستی پیگیری کند و با تأکید بر سرمایهداری و طبقه بهعنوان محورهای اصلی تحلیل، آنها را یک نوآوری در مطالعه خاورمیانه به شمار آورد. بدین ترتیب، تلاش میکند ضمن نشان دادن اهمیت اقتصاد سیاسی برای فهم خاورمیانه، زمینهای برای فهم قیامهای این منطقه ترسیم کند.