عدم نقد آثار جامعه شناسی در ایران و عادات غیر انتقادی در جامعه شناسی ایران موجب شده است که آثار علمی تولید شده مورد نقد قرار نگیرد و تولیدات علمی آماج تقاضاهای بیرونی قرار بگیرد. این آثار بعد از تولید معمولا توسط جامعه علمی خوانده نمیشود و بر این اساس نقدی نیز از این آثار منتشر نمیشود. بعد از نقد چنین آثاری، مولفان نیز هیچ برخوردی (بد یا خوب) با چنین نقدی ندارند و آنها اساسا پی گیر بازخورد آثار خود در جامعه علمی نبودهاند. کتاب منطق جامعهشناسان سیاسی ایران: تحلیل انتقادی پژوهشهای منتشرشده جامعهشناسی سیاسی در ایران، درصدد بررسی الگوی تبیینی محققان ایرانی است که در حوزه جامعهشناسی سیاسی آثاری منتشر کردهاند. کتاب نشان میدهد که الگوی به کار رفته در هر اثر متفاوت از دیگری بوده و از تبیینهای علمی مندرج در کتابهای فلسفه علوم اجتماعی به دور هستند. با عنایت به نبود یک الگوی مشخص در چنین آثاری، کشف منطق علمی این آثار نیز مشکل است و مسلم است که الگوی اصلی و معیار ما برای مقایسه نیز از نقد مبرا نیست. نقدهای ما کمتر درگیر مباحث روش شناسی، معرفتشناسی و مباحث فلسفه علوم اجتماعی میشود. ما درباره روش آنها صحبت نمیکنیم که آیا آنها از فردگرایی روش شناختی استفاده کردهاند یا از روشهای فراپوزیتویستی؟ هدف ما درگیر شدن در مناقشات نیست. سعی میکنیم،نقد درون پارادایمی انجام دهیم. میخواهیم نشان دهیم که آیا محققان در آثار خود توانستهاند مدعای خود را به صورت مستدل نشان دهند یا خیر؟ مستدل بودن مدعای محققان بر این امر دلالت دارد که روشهای بکار رفته در کتاب، چقدر خود محقق، خوانندگان و جامعه شناسان سیاسی را اقناع و مجاب نموده است. محققان تا چه اندازهای توانستهاند دلایل محکمهپسند ارائه نمایند و خود را قانع و مخالفان را مجاب سازند و...