یک لقمه نان: نبریدن نان کسی، نپذیرفتن کاری که در آن مهارت نداریم بد زبان: زبان نگه داشتن و بی احترامی نکردن به دیگران، عدم تمسخر کسی عطر انسانیت: کمک به دیگران هرچند اندک باشد تنبیه و تشویق: تعهد داشتن نسبت به کاری که واگذار میشود. چوب زدن: دیدن واقعیتها و چشم پوشی نکردن از آنها ایثار: شادی کردن و دیگران را در آن سهیم کردن، کاستی فقر در جامعه اندیشیدن: تصمیم درست گرفتن در مواقع ضروری یک حس خوب: علت بازیهای کودکانه و احساس مادری هنوز ادامه دارد: نومید نشدن، پذیرفتن کم و کاستهای زندگی فراری: حسرت نخوردن نسبت به نداشتهها و زود قضاوت نکردن