حدود پنج قرن است که اروپاییان خود را کاشفان سرزمینهای آمریکا اعلام کردهاند. اما خوانندگان گرامی برای نخستین بار با اسناد و شواهدی در این کتاب در مییابد که سرزمینی به نام «آمریکا» حداقل از هزاران سال پیش در متون کهن ایرانی با نامهای مشابه پدیدار بوده است. کتاب حاضر با رویکردی نوین و برای نخستین بار اثبات میکند که ایرانیان پیشرو از دیگر تمدنها، به شیوه تقسیم بندی دقیق از کره زمین اشراف داشته و افزون بر قارههای آسیا، آفریقای شمالی و اروپا که در قدیم میشناختند و به آن ربع مسکون میگفتند، به وجود قارههای آمریکای امروزی، قارههای قطبی شمالی و جنوبی و بیشتر جزایر و اقیانوسهای ناشناخته نیز آگاهی وسیعی داشته و از آن نقشهبرداری کرده بودند. از این رو به نظر میرسد که اروپاییان با تکیه بر دانشهای کهن و در دست داشتن نقشههای اسرارآمیز دریانوردان مسلمان و سایر اقوامی که آنان نیز از دانشهای کهن ایرانی بهره برده بودند اقدام به کشف این قارهها نموده باشند. در کتب قدیم ایرانی به روشنی گزارش شده که هرگاه مناطق ایران در میانه روز باشد دو قاره در نیمه شبان قرار میگیرند که جز قارههای آمریکا نیست همچنین در متون قدیم پارسی از قاره بزرگی به نام «امر» در انتهای مشرق جهان نام برده شده که ساکنین این مناطق را «آموریان» ذکر کردهاند و مهاجران آموری تا «سیلی» یا «شیلی» مهاجرت نمودهاند. پس آیا این واژه «امر»، «آموریان» و «شیلی» و واژگان مشابه دیگر مانند «امرغ»، «امرگاه»، «آمارگاه» و «مارگان» که حداقل از هزار سال پیش در متون ایرانی مطابق با موقعیت آمریکای فعلی عنوان شده به طور اتفاقی با نام آمریکایی امروز شبیه هستند؟ یا آنگونه که در این کتاب میخوانید اروپاییان برای انحصاری نمودن کشف این سرزمینها نامهای قدیم را از روی نقشههای کهن تغییر داده و به کاشفینی چون «آمریگو وسپوچی» نسبت دادهاند. در این کتاب با سفرنامههای اروپاییها و کاشفین اولیه آمریکا آشنا خواهید شد و میابید که چهره آمریگو وسپوچی به عنوان یک دریانورد از نظر خود اروپاییان معاصر وی مخدوش و بی اعتبار بوده است. همچنین پیوندهای غیرقابل انکار و مشابهتهای فرهنگی و اجتماعی مابین بومیان آمریکا و سایر ملل در این کتاب آورده شده است که اثبات این موضوع است. در این کتاب نگاهی به تاریخ دریانوردی ایرانیان که در روزگاران باستان قارهها را در نوردیده بود نیز انداخته شده است.