غول کتاب "غول بزرگ مهربان" از "رولد دال"، یک غول معمولی که همه چیز را خراب می کند نیست. او غول خیلی خوب و شوخی است و وجود او مایه خوش شانسی سوفی است. اگر سوفی در اواسط شب توسط هر غولی به جز"غول بزرگ مهربان" از تختش در یتیم خانه به جایی دیگر منتقل شده بود ،تا الان به صبحانه ی غول تبدیل شده بود! هنگامی که سوفی توسط "غول بزرگ مهربان" از تخت یتیم خانه ربوده می شود ، می ترسد که غول ، او را بخورد. اما در نهایت ، این دو برای پیروزی بر 9 غول بسیار عجیب دیگر که بچه های زمینی را می خورند ، به هم می پیوندند و تلاش می کنند. شروع داستان با دختر یتیم هشت ساله ای به نام سوفی شروع می شود که در یک یتیم خانه در رختخواب خوابیده است و در حالی که برای خوابیدن تلاش می کند ،چیز عجیبی در خیابان می بیند؛ یک مرد غول پیکر ، که یک کیف و یک شیپور عجیب و غریب به همراه دارد. او سوفی را می بیند ، که سعی می کند در رختخواب پنهان شود ، اما غول او را از پنجره بیرون می کشد و سپس خیلی سریع از یک غار بزرگ ، عبور می کند.هنگامی که او سوفی را رها می کند، سوفی که فکر می کند، غول او را خواهد خورد ، برای نجات زندگی خود تلاش می کند. اما غول می خندد و توضیح می دهد که همه ی غول ها انسان نمی خورند و منشاء و نژاد مردم بر طعم آن ها تأثیر می گذارد. به عنوان مثال ، مردم یونان طعم چربی می دهند ، در حالی که مردم پاناما طعم کلاه می دهند ،او در نهایت می گوید که او کسی را نمی خورد ، زیرا او "غول بزرگ مهربان" است!