دستکم نقشهای نسبتا جامع از گفتههای فلاسفه غرب از جمله افلاطون، ارسطو، فیلسوفان پس از ارسطو، هیوم، شلینگ، هولدرلین، هگل و ... درباره تراژدی به دست دهد، که از افلاطون شروع شود و تا ژیژک ادامه مییابد. فلاسفه عموما بر این باورند بودهاند که سودمندی تراژدی برای آنکه بر اندوه غلبه کند باید واقعا پراهمیت باشد، آنقدر مهم که تراژدی را برترین شکل ادبیات کند و پرتکرارترین همه هنرها. تراژدی همواره مورد توجه فیلسوفان است و آنها را به تفکر واداشته است. این کتاب بر آن است که نشان دهد در طول دوهزاروپانصد سال گذشته فیلسوفان در مورد تراژدی چه حرفی برای گفتن داشتهاند. چه چیزی باعث میشود داستانی را تراژدی بدانیم؟ چرا علیرغم محتوای اندوهبار تراژدی ارزش والایی برای آن قائلیم؟