شب کریسمس سال 1957 است و مکانهای دنجتری نسبت به کابین خلبان هواپیمای جنگنده د هاویلند خون آشام وجود دارد. اما برای خلبان نیروی هوایی سلطنتی که به تازگی از آلمان غربی به پرواز درآمده است، این جت تک سرنشین تنها راه بازگشت به انگلستان برای صبح کریسمس است. برنامه پرواز او ساده است. باک بنزین پر است شصت و شش دقیقه دیگر، او به Blighty بازخواهد گشت. اما سپس هواپیما شروع به شکست می کند. اول قطب نما خراب می شود، سپس رادیو می میرد. خلبان گم شده و تنها در بالای سواحل انگلیس، در حال جستجوی یک باند فرود است که مه بسته می شود و مرگ حتمی را نشان می دهد. زمانی که سایه دوم ظاهر می شود، او امید خود را از دست داده است - یک جنگنده بمب افکن پشه ای از جنگ جهانی دوم. هواپیما یک "چوپان" است که خون آشام را به فرود ایمن راهنمایی می کند و ظاهر آن هدیه ای از جانب سرنوشت است، معجزه ای خارج از زمان - اما برای یک خلبان تنها، راز تازه شروع شده است.