شیوهی به کار گرفته شده در این کتاب ( کاربرد هارمونی در موسیقی تنال)، نگرشی خطی و کاربردی به موسیقی تنال است، که نهتنها به شاگردان میآموزد آکوردهای منفرد در قلمروی وسیع گرایشهای هارمونیک چه کارکردی دارند، بلکه به ارتباط دوجانبهای نیز میپردازد که میان ملدی و هارمونی وجود دارد. با وجود تجدید نظر وسیع در ویراست دوم، کتابْ همان روشی را دنبال میکند که در ویراست اول به کار گرفته شد، تا به شاگردان، آموزش کاملی از اصول هارمونی و هدایت بخشهای صدایی داده شود. به طور سنتی، آموزش هارمونی با استفاده از سیستم آنالیزهای عمودی هارمونیک صورت میگیرد، بطوریکه دستهبندی کاملی از آکوردهای گوناگون و گرایشهای آنها در هنگام پیشروی، ارائه میشود ولی منظرهای ملدیک در موسیقی و شیوههایی که در آنها نیروهای خطی، هارمونی را شکل میدهند، از نظر دور میمانند. این کتاب با مرتبط ساختن اثر متقابل هارمونی با خطوط ملدیک، سعی در اصلاح این عدم تعادل، بهویژه در خطهای سوپرانو و باس دارد. از آنجاییکه کارکرد هارمونی، به شدت ناشی از چارچوب رفتارهای کنترپوانتیک است، آنالیز هدایت بخشهای صدایی، چه بسا میتواند پایهای منطقیتر برای اجرای خود موسیقی باشد.