لئو اشتراوس (1973-1899) نظریه پرداز و مورخ فلسفه سیاسی آلمانی-امریکایی، از تاثیر گذارترین نظریه پردازان فلسفه سیاسی، و به اعتقاد برخی بزرگ ترین فیلسوف سیاسی، قرن بیستم محسوب می شود. روش منحصر بفرد، پیچیده و بسیار تامل برانگیز اشتراوس در تفسیر آثار و اندیشه های نویسندگان بزرگی همچون افلاطون، هابز، ماکیاولی، راک، روسو، نیچه و هایدگر و نیز انتقادات وی از مدرنیته بحث ها و مناقشات بسیاری را سبب گردیده است. وی رساله ی دکترای خویش را با راهنمایی ارنست کاسیرر گذراند و در برخی از کلاس های درس ادموند هوسرل و مارتین هایدگر حضور داشت. بیشتر آثار اشتراوس به تفسیر متون قدیمی تاریخ فلسفه به ویژه ثار افلاطون و ارسطو اختصاص دارد که برای تفسیر آنها از آثار فلاسفه مسلمان و یهودی قرون وسطی همچون ابن میمون و فارابی بهره می گیرد. او نگرش افلاطونی را دنبال می کند که به (شهر) (محل زندگی سیاسی و فضای عمومی) به مثابه غار-زندان می نگرد. از دیدگاه او مجادلات سیاسی بیرون رفتن از مجادلات روزمره و تامل در باب مسائل بنیادی در امر سیاسی است. از نظر اشتراوس فلسفه و سیاست قابل تفکیک نیستند. در باور او فلسفه ی سیاسی با محاکمه و اعدام سقراط پا به عرصه وجود گذاشت. بخش مهمی از فلسفه ی سیاسی مدرن بدون فهم اندیشه های هایدگر ممکن نیست و در تفکرات سیاسی بایستی مسائل هستی شناسی و تاریخ متافیزیک در نظر گرفته شود. کتاب حاضر به بجث از تفسیر اشتراوس از فلسفه ی سیاسی افلاطون و نقد و بررسی آن اختصاص یافته است.