این کتاب در سالهای اوج نظریهپردازیهای سینمای مردمنگار و از سوی دو محقق و استاد برجسته ایرانی و آلمانی نوشته شد. آنها در پی پاسخ به این سوالها بودند که آیا فیلم های مردمنگار باید به وسیله مردمشناس ساخته شود؟ آیا کارگردان چنین فیلمهایی باید خود فیلمبردار باشد؟ آیا فیلمبردار فیلمهای مردمنگار باید آگاهیهای وسیع مردم شناختی داشته باشد؟ و… در اوج چنین بحث هایی، مایکل اوپیتس مردم شناس و فیلمساز آلمانی که مدتها در میان قوم ماگار ساکن کوهستانهای نپال زندگی کرده بود، بر این باور بود که فقط یک شیوه بهترین پاسخ را به تولید چنین فیلمهایی میدهد: آن مردمنگاری میتواند به بهترین وجه، وارد چنین حیطهای از فیلمسازی شود که سالها در ارتباط با قومی بوده و راه و روش زندگی آنها را عمیقا آموخته است. اوپیتس که در رشته مردمنگاری و جامعه شناسی تحصیل کرده بود، پس از زندگی در میان قوم ماگار، دو کتاب در این زمینه نوشت و چندین سال طول کشید تا فیلمی درباره آنها بسازد. او سپس به عنوان استاد مدعو در دانشگاه ایالتی تگزاس به تدریس پرداخت و همان جا بود که دکتر احمد الستی – مدرس و پژوهشگر سینما – گفتگوهایی را درباره این موضوع با وی آغاز کرد که دستمایه همین کتاب شد. الستی و اوپیتس در این کتاب سینمایی – مردم شناختی در پی آن هستند که چگونه میتوان حس همکاری مردم را برانگیخت تا امکان ضبط تصاویری واقعگرا فراهم شود، آنها را به مشارکت در تولید فیلم تشویق کرد و با کمک ایشان فیلمی درباره خودشان ساخت. این کتاب شرح میدهد که چگونه میتوان آگاهیهای علمی و یافتههای مردمشناسی را از برداشتهای شخصی کارگردان تفکیک کرد و مردمنگار تا چد حد میتواند بر مسائل زیباییشناسی سینما تاکید کند.