پیدایش پدیده موسیقی نزد انسان غریزی است، چنان که نهاد شعرگویی او نیز چنین است. از هنگامی که انسان وارد اجتماع شد و تمدن و فرهنگی خاص در جامعه او شکل گرفت، پدیده موسیقی نیز دستخوش تحولات کمی و کیفی، همراه با توسعه آلات و سازها، چهره سنتی و بومی به خود گرفت و جزء مهمی از اصول فرهنگ ملل به شمار آمد. رفته رفته صاحبان زر و زور به رموز و اعجاز موسیقی در مسخ اخلاق امتها و قدرت آن در استثمار و انحراف جوامع پی بردند و آن را از مسیر طبیعی و متکامل خود خارج نمودند. در عصر ظهور شریعت محمدی، چهره واقعی این پدیده، دگرگون و حقیقت آن به کلی مسخ شده بود، به گونه ای که غناء و موسیقی در مفهوم مبتذل خود نمودار می گردید. اسلام به شدت با این سیمای مسخ شده موسیقی مخالفت و از اشاعه و گسترش آن ممانعت ورزید.