پدر سونیا سه جوجه ریز را به او میدهد تا در مزرعهشان بزرگ کند و به او میگوید که او مسئول خوشحال نگه داشتن آنها و اطمینان از داشتن شکم پر و مکانی گرم برای خواب است. او کار خود را به خوبی انجام می دهد و به زودی جوجه ها به مرغ های کامل تبدیل می شوند. وقتی یکی از آنها توسط روباهی که به دنبال غذا برای سیر کردن خانوادهاش است کشته میشود، پدرش توضیح میدهد که پدر روباه باید از بچه هایش مراقبت میکرد، همانطور که خودش از سونیا و او از جوجههایش مراقبت میکرد. خانواده مراسم تشییع جنازه مرغ را برگزار می کنند و سونیا با کشف یک تخم مرغ قهوه ای در مرغداری بیشتر دلداری پیدا می کند، بنابراین او به زودی یک جوجه جدید برای مراقبت دارد. این درس از وابستگی متقابل بین همه موجودات زنده در طبیعت به آرامی گفته می شود، همراه با تصاویر آبرنگ رنگارنگ و کلاژ که زندگی این خانواده چند فرهنگی را در مزرعه نشان می دهد. در پایان، سونیا جوجه جدیدش را در آغوش می گیرد و به برادر کوچکش نشان می دهد که چگونه از او مراقبت کند. داستان دایره زندگی را به شیوه ای بسیار آرام اما واقع گرایانه نشان می دهد. عکسهای کتاب اینگونه اند: یکی روباه را با مرغ در دهانش نشان میدهد، اما تصویر بعدی آن را متعادل میکند و او را با بچه ها در لانهاش جمع کرده است. اکثر کتابخانه ها مایلند این کتاب دوست داشتنی را در مجموعه کتاب های تصویری خود قرار دهند.