این قصه یک روانکار است که شیوه خاصی را برای مداوای بیمارانش به کار می برد و هیچ وقت آن ها را در مطب خود ملاقات نمی کند. او اطلاعات بیمار را می گیرد و و دو نفر را به عنوان مکمل انتخاب می کند و کاری که روانکاو قرار است انجام دهد را این دو نفر خود به تنهایی انجام می دهند. داستان برخورد دو زن است که آمده اند به مطب یک روانکاو و درباره زندگی خود حرف می زنند. با صحبت های این زنان درباره زندگی خود، متوجه می شویم در زندگی هرکدام از این زنان، مردی وجود دارد با نشانه هایی یکسان. در پایان نمایشنامه می فهمیم که مردی که زنان از آن صحبت می کردند، خود روانکاو است که ملاقات این زنان را با هم ترتیب داده است.