در این مطالعه، مکاتب فکری در نظریه اجتماعی و فلسفه اجتماعی، از پدیده شناسی شوتز تا پیشرفت های اخیر در فلسفه هرمنوتیک و نظریه انتقادی را مورد بحث قرار می دهم. می کوشم اگر چیزی را از آن ها اقتباس کرده ام، روشن سازم؛ تلاشم نشان دادن برخی کاستی هایشان است. این جستار با این حال سنتز قلمداد نمی شود و در عین توجه، خصوصا به جریانات موازی زیادی در تفکر اجتماعی دوره معاصر، منظورم نشان دادن فرایند همگرایی پایداری نیست که در نهایت چارچوب منطقی وثیقی برای جامعه شناسی ایجاد می کند. برخی دیدگاه ها در اندیشه اجتماعی معاصر هستند که به تفصیل تحلیل شان نکرده ام و این درحالی است که بسیاری از آن چه گفته ام، مستقیما معطوف به آن هاست و...