واژه طنز به مفهوم جدید و آنور آبی آن- با احترام به پیشینیانی چون عبید زاکانی- از دوره مشروطه وارد ادبیات فارسی شد. خاصه آنچه را که به عنوان طنز سیاسی و اجتماعی می شناسیم و این گونه بود که مثلث طنز پردازان مشروطه یعنی دهخدا، ایرج میرزا و نسیم شمال نقشی پر رنگ در ادبیات آن روزگار ایفا می کنند و آثارشان همپای شاعران جدی سرا چونان بهار، فرخی یزدی و میرزاده عشقی اثر بخشی فکری فراوانی دارد. متأسفانه با ظهور دولت پهلوی اختناق شدیدی بر فضای کشور حاکم شد و در این دوره طنز متحمل بیشترین آسیب می شود و زمینه برای حرکت طنز سالم سیاسی و اجتماعی ناممکن می گردد و فضای ابتذال در مطبوعات طنز اوج می گیرد. پیروزی انقلاب اسلامی و ادامه جنگ تحمیلی و فضاهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی خاصی که در جامعه به وجود آمد، زمینه را برای فعالیت طنزنویسان در حوزه های مختلف از جمله شعر طنز فراهم ساخت. طنز انقلاب بر خلاف طنز دوره مشروطه که مبتنی بر روح ملی گرایی و طنز و طعن سیاسی است، افق وسیع تری دارد و به موضوعات اجتماعی، فرامرزی، بیگانه ستیزی، استکبار ستیزی و هجو مزدوران و مفسدین اقتصادی داخلی و... می پردازد. تا جایی که می توان حتی برخی اشعار طنز آمیز این دوره را در زیر مجموعه شعر اعتراض قرار داد.