«به دنبال دماغ خیس» اولین داستان از مجموعه قصه های طنز غرب وحشی درباره گربه ی گاوداری است که نوه اش «دماغ خیس» را بیست و دو سال قبل گم کرده است. او به اتفاق نوه ی دیگرش خواهر دماغ خیس به شهر چوبی در سرزمین غرب وحشی می روند و از کلانتر برای پیدا کردن نوه اش کمک می خواهد. مادر بزرگ کلانتر که یک سابقه دار حرفه ای است با شنیدن این ماجرا نزد دزدی به نام مچاله می رود تا با کمک او بتوانند از گربه گاودار پول حسابی بگیرند، آنها نقشهایی طرح می کنند که بر اساس آن نوه ی مچاله را به جای دماغ خیس به گربه ی گاودار معرفی می کنند. در پی آن، ماجراهایی روی می دهد که شرح آن در کتاب آمده است.