کتاب غیر از خدا هیچکس نبود نوشتهی محمدرضا سرشار، دربردارندۀ داستانهای تاریخی برای کودکان و نوجوانان سالهای آخر دبستان و دوره راهنمایی است که سالهای گذشته در مطبوعات به چاپ رسیده. غیر از خدا هیچکس نبود متشکل از پنج قصه کوتاه با عناوینی نظیر «هوش ثروت است»، «ایثار»، «سود تجارت»، «حامد، پسر ایوب» و «پزشک زیرک» است. داستان اول با نام «هوش ثروت است» روایتگر کشاورز فقیر و دخترش است که از مال دنیا تنها یک گاو داشتهاند، مرد فقیر در وقت شخم زدن زمین گاو همسایه ثروتمندش را قرض میگیرد اما روز بعد گاو همسایه میمیرد، کشاورز نمیداند چه کند، پول گاو را ندارد که به همسایهاش بدهد، گاو خودش را هم نمیتواند بدهد. پیش قاضی میروند و او این مساله را بررسی میکند. قصه دوم با نام «ایثار» ماجرای جنگ بین سپاه کافران و اسلام است که در جنگ برموک اتفاق افتاده. جنگ به پایان یافته و سپاه کافران در هم شکسته است، میدان پر از کشته و شهید و صدای ناله به گوش میرسد، همه تشنه هستند. سقا آب میآورد. مجروحان به یاد مجروحان تشنه دیگر آب نمینوشند و سقای دلسوخته از این ماجرا میسوزد و میگرید. نام داستان سوم «سود تجارت» و مربوط به دوران امام صادق (ع) است. امام خدمتکارش را به تجارت میفرستد و او با پول بسیاری باز میگردد و میگوید این دو برابر سرمایهای است که هنگام رفتن به من دادید و امام میگوید چنین سود و تجارتی را هرگز نمیخواهم. این داستان بر اساس قصه «بازار سیاه» از کتاب داستان راستان، باز نویسی استاد شهید مرتضی مطهری است. داستان چهارم با نام «حامد، پسر ایوب» ماجرای کشمکشهای حامد با نداهای درونی خود و با وسوسههای شیطانی و نفس امارهاش است. او وضع مالی خوبی ندارد و همسر و فرزندانش گرسنه هستند. از کار قبلی به دلیل رباخواری اربابش دست کشیده و مدام در کوچههای شهر پرسه میزند تا کاری بیابد، ناگهان کیسهای روی زمین او را متوجه خود میکند و او مردد میماند که آن را برای خود بردارد یا به صاحبش برگرداند. قصه پنجم در رابطه با یک پزشک زیرک است که اصل داستان در کتاب طبقاتالاطباء آمده و محمدرضا سرشار این داستان را بر اساس کتاب تاریخ پزشکی ایران، به نویسندگی «سیر یل الگود» با ترجمه دکتر باهر فرقانی نوشته است.