گروتسک اصطلاحی است که بار سنگین احساسی و فرهنگی دارد. این واژه در آغاز ابداعش معنایی ویژه و محدود به ژانر خاصی از هنرهای گرافیکی داشت هرچند در طول زمان معنای آن چندگانه شد و تغییرات زیادی را متحمل شد. این تغییرات نشان از یک دگرگونی تدریجی اما عمیق در درک ما از «عادیبودن» دارند. از نظر آلن داگلاس کولمن، منتقد مستقل آمریکایی، مورخ و مدرس و کیوریتور عکاسی، ریشۀ این دگرگونی به تأثیر عکاسی بر فرهنگ بازمیگردد. او در کتاب گروتسک در عکاسی از طریق گلچینکردن و گروهبندیکردن عکسهای گروتسک قصد ایجاد یک زمینه برای در نظر گرفتن گروتسک به عنوان یک سبک از عکاسی را دارد و به جای اینکه برای ساختن اعتبار برای گروتسک در عکاسی روی موارد مشابه آن در سایر رسانهها کار کند، به کشف تحول عکاسانۀ گروتسک، تنوع و حجم تصاویر گروتسک در عکاسی پرداختهاست. این کتاب از دیدگاه نویسندهاش یک مطالعۀ نقادانه است: یک آغاز، یک بنیان و اولین مجموعه از عکاسانی که دید خیالی آنها به زندگی به اندازهی دید امپرسیونیستها انقلابی به نظر میرسد.