رمان به شرح زندگی ایرج و صنم که در عین استقلال ظاهری متأثر از عوامل بیرونی نیز هست میپردازد؛ شروع ماجرا از به صدا درآمدن زنگ خانه و حدس و گمانهزنی صنم و فرزندانش مهراب و مهرناز شروع میشود و در همان ابتدای کار با جمله «یعنی ممکنه بابا باشه؟» با ایجاد اولین تعلیق، مخاطب را به ادامه رمان ترغیب و دعوت میکند؛ نامهی دعوت به عروسی آخرین فرزند خواهر ناتنی صنم تکلیف پدر خانواده را روشن نکرده با تعلیقی ظریف از روابط آنرمال مادر و خواهر ناتنی صنم گره جدیدی را پیش روی مخاطب قرار میدهد؛ داستان با سفر خانواده برای حضور در عروسی به سمت خرمآباد و ده باغسنگ (منزل گلانار خواهر صنم) رنگ و جلا مییابد و در این مسیر با ماجراهای متعدد مخاطب با تعلیقهای سمج و تمام نشدنی رمان، گرفتار راه نجاتی میشود برای گره گشایی و اینها جز به مدد خوانده شدن کل رمان به صورت پیوسته ممکن نیست!