فارابی فیلسوفی است که ابداعات و ابتکارات فلسفی اش مودی به تاسیس فلسفه اسلامی می گرید.اندیشه های فارابی با ابتنا بر آموزه های دینی و سنت اسلامی شکل گرفت.بدون فهم بنیادین این سنت و مولفه های اساسی فلسفه فارابی نمی توان بنیاد اندیشه فارابی را به درستی دریافت. متاسفانه،ما در مطالعات خود درباره فیلسوفان و متفکران اسلامی از جمله فارابی همچنان تحت سیطره منطق شرق شناسی و منطق اروپا محوری قرار داریم.مطالعات دکتر رضا داوری اردکانی و دکتر سید جواد طباطبایی در این حوزه یک استثنا است.هر دو اندیشمند به درستی دریافته اند پژوهش هایی که در ذیل جریان شرق شناسی غربیان یا با رهیافتی در ذیل دیدگاه های مورخان عرب صورت گیرد،مودی به درکی حقیقی از فلسفه فارابی و سنت فلسفه اسلامی نخواهد شد. تاکنون فارابی همواره به عنوان شارح فلسفه یونانی یا به مثابه یک مسلمان نوافلا طونی یا در مقام شارح ارسطو و یک فیلسوف مشایی نگریسته شده یا در درون رهیافت گنوسیستی مورد تفسیر قرار گرفته است. مولف این اثر در صدد است تا نشان دهد این رویکردهای سراسر نادرست سبب شده تا دریافتی صحیح و خوانشی اصیل و بنیادین از فارابی صورت نگیرد.وی فارابی را در ادامه سنت یونانی ندانسته،دغدغه او را صرف شرح و بسط افلاطون و ارسطو نمی داند.ابداعات فارابی و در پی او ابن سینا نشان از گسست بنیادین آنها از یونان دارد.