گفتگو درباره خوشبختی و نگاهی جدید به موضوع خوشبختی است. بنابراین از یک زاویه مشخص و معین مطالبی را به صورت کلی و اختصار به آگاهی شما خواهم رساند. از آنجایی که نگاهی بسیار سطحی و گذرا به خوشبختی داریم شاید بیان این مطالب از وسعتی، عمقی و دقتی برخوردار نباشد. اما به قدر وسع تلاش شده تا خوشبختی را از نگاهی نو و جدید بیان کنم. موضوع اصلی و اساسی که مربوط به انسان است، موضوع شناخت یا درک یا معرفت است. ما در طول تاریخ 3 سیستم شناخت یا آگاهی و معرفت داشته¬ایم که عبارتند از: سیستم مذهبی، سیستم فلسفی و سیستم علمی. بنابراین مطالبی که بیان میشود مایه علمی و کمی فسلفی خواهد داشت و به هیچ وجه یک گفتگوی مذهبی، شخصی و یا فرهنگی نخواهد بود. بنابراین امید این است به این نکته توجه داشته باشید که سخن در چارچوب مطالب و مواردی است که مایه علمی دارد و به دلیل علمی بودن موضوع، مطالب طوری ارائه می¬شوند که قابل اثبات و رد باشند و امید این است، زمانی که به دریافت¬ها و برداشتها و نظریه¬هایی اشاره می¬کنم، این را بپذیرید که بر اساس مطالعاتی به این نتایج رسیده¬ام که به آن می¬پردازم. همچنین مهم این است که پنجره¬ای را باز کنم و شما از درون این پنجره بتوانید منظره زیبایی را که همان خوشبختی است ببینید و به کثیفی پنجره اعتنایی نداشته باشید. بلکه به زیبایی منظره توجه کنید. موضوعی که مورد طرح و بحث و گفتگو است یک سّر و رازی است و مطالبی که بیان می¬شود فقط یک اشاره¬ای است و یا گاهی کنایه¬ای است و به قول حافظ: « آنقدر هست که بانگ جرسی می¬آید» و بیش از این نباید از آن انتظاری داشت گرچه خود ما گاهی تصور می¬کنیم که مطلب را می¬دانیم. دختر 6، 7 ساله¬ای در حال نقاشی کشیدن بود. مادرش از او پرسید چه میکشی؟ گفت دارم خدا را میکشم. مادر گفت: دخترم هیچ کس نمی¬داند خدا چه شکلی است که تو او را میکشی! دختر گفت عیبی ندارد بعد از این¬که کشیدم همه می¬دانند خدا چه شکلی است. امید من هم این است مطالبی که بیان می¬کنم، چون خودم به آن باور دارم شما هم به چنین نظر و باوری برسید.