کتاب «چارلز دیکنز و بچههای خیابانی لندن» برای تمام سنین و عاشقان ادبیات جذاب و خواندنی است. این کتاب، با زبانی شیوا و خوشخوان آمده و از کودکی چارلز دیکنز تا بزرگسالی و نویسنده شدنش را با عکسها و تصاویری جذاب و دلنشین روی کاغذ آورده. در حقیقت، این کتاب، کتابی غیرداستانی درباره کودکی و زندگی نویسنده بزرگ، چارلز دیکنز است. وقتی نگاهی بهکتاب میاندازیم و چند صفحه ورق میزنیم، میفهمیم که نویسنده بسیار در باره کسی و چیزی که میخواسته در موردش بنویسد تحقیق و پژوهش کرده و تلاش کرده تا اطلاعاتی که بهخوانندهاش میدهد، در عین موردپسند بودن، معتبر و درست هم باشند. از توصیف شهر لندن و کافهها و خیابانها گرفته تا زندگی شخصی چارلز دیکنز و ماجراهایی که برایش پیش آمده است و این، نشان میدهد که نویسنده برای مخاطبینش ارزش قائل بوده و فقط بهفکر پرفروش بودن و ترجمه شدن اثرش در زبانهای گوناگون نبوده است. لازم بهذکر است که این نویسنده بهخاطر یکی از کتابهایش، در سال 2002، جایزهی رابرت اف.سیبرت را (که مخصوص بهترین کتابهای غیرداستانی کودکان است) کسب کرده است. هر متنی، چه داستان باشد چه نباشد، چه مقاله یا هر مطلب دیگری باشد، نیازمند قلمی شیوا و روان است تا بتواند مفهوم و منظور مورد نظر را بهدرستی بهخوانندهاش برساند. نویسنده باید کلمات را بهخوبی کنار هم بچیند؛ در انتخاب کلمهها عجله نکند و جملهبندیهایش، خواندنی و روان باشند. نویسنده این کتاب، تلاش کرده تا کتاب غیرداستانیاش را برای بچههایی که از کتابهای اینچنینی بیزارند، خوشخوان و جالب بنویسد و کاری کند که بعد از خواندن چندصفحه، خسته و بیحوصله نشوند. باید بگویم که نویسنده در این کار بهخوبی عمل کرده و اگر نظرات نسخه اصلی کتاب را بخوانید، متوجه علاقهمندی خوانندگان نسبت بهاین کتاب میشوید و اما ترجمه. ترجمه کتابهای انگلیسی و ... باید طوری باشد که برای فرهنگ و زبان و جامعه ما قابل فهم، جذاب و خواندنی باشد. مترجم باید متنی را که میخواهد ترجمهاش کند، بهخوبی و تمام و کمال درک کند و منظور نویسنده را بفهمد و بعد، بیاید و با استفاده از آشناییاش نسبت به فرهنگ و زبان و جامعه امروزی ایران (و در کل زبان مقصدش)، ترجمه متن را روی کاغذ بیاورد. ترجمه ریحانه یوسفی ترجمهی خیلی خوبی است. انگار که خودش نویسنده کتاب است. انگار که خودش اینچیزها بهذهنش رسیده و روی کاغذ آورده است. کلماتی که استفاده کرده، بهدل مخاطب مینشینند. نکته دیگر درباره ترجمه، این است که مترجم، بهغیر از اینکه خودش را جای نویسنده گذاشته، جای مخاطبها و خوانندههای کتاب که اکثرا نوجوانان هستند هم گذاشته و هردو طرف را در نظر گرفته و آمده و این پلی را که نویسنده بین خودش و مخاطبش درست کرده، مستحکمتر و گستردهتر کرده است!