راستی بسیار سخت است که بعنوان نویسندهای مرد، در مورد زنان بنویسم و شاید کسانی که عنوان این کتاب را ببینند خیلی زود پیش خود تصور کنند که این یک خیال پردازی بزرگ است که مردی بتواند از بانوی سرزمین خودش بدرستی سخن گوید. خصوصا آن که در دنیائی باشیم که برابری حقوق زن و مرد چیزی نزدیک به یک شوخی و غیر قابل قبول از سوی به اصطلاح مردان آن جهان باشد. باید بگویم که میدانم زن بودن کاری بس دشوار است خصوصا در سرزمین مادریم که زنان کشورم قرنها است که با مشکلات بیشماری دست و پنجه نرم میکنند و همواره مورد ظلم قرار گرفتهاند اما نوشتن بخشی از قصههای زنان سرزمینم حتی اگر مرد باشم شاید بتواند اندکی یادآوری و توجه بیشتری به تمامی مشکلات بانوان ایرانی دهد که در طول تاریخ ملقب به عناوین رعب آوری چون ضعیفه و جنس لطیف و همشهری درجه دوم و... شدهاند. در طی نگارش این کتاب بسیار سعی خواهم کرد که یک جانبه قضاوت نکرده و در ورطه افراط و تفریط نیفتم، زیرا معتقدم همانطور که زنان کشور ما از ظلم تفکرات مردانه بسیار رنج کشیدهاند به گونه دیگر و از کسانی که با واژههائی چون فمینیست و جنبش آزادی زنان پای به عرصه مبارزه گذاشته و سعی در جدائی زن از مرد داشتهاند نیز جفا دیدهاند و شاید اغراق گوئی بسیاری از این مدعیان به اصطلاح دفاع از حقوق زنان باعث شده که سطح مطالبات زنان ما را نه تنها ارتقا داده نشود بلکه در پارهای از اوقات احقاق حقوق زنان را تبدیل به شوخی نموده و آن را بعنوان یک خواست جدی جامعه بانوان ایران معرفی نکرده باشند و شاهد بودهایم که چگونه این ساده اندیشیها و تفکرات کودکانه منجر به آن شده است که راه رسیدن به اهداف بزرگ جامعه زنان ما طولانیتر شود. کتاب”بانوی سرزمین من" دست نوشتهای از واقعیتها و تجربههائی است که در طی سالهای زندگیام از مشکلات زنان با آنها مواجه شده و اکنون تنها سعی در معرفی آنان داشته و از همین تریبون کتابم خواهان توجه و اندیشه بر روی آنان از سوی تمامی مردم کشورم در هر طبقه اجتمائی که هستند، میباشم تا شاید جایگاه واقعی بانوی سرزمینم شناخته شده و به آن ارج نهاده شود و باشد که چنین باشد.