این کتاب هم مثل کتاب "هفته ای یه بار آدمو نمی کشه" مجموعه ای از 10 داستان کوتاه سالینجر هست که به صورت پراکنده در مجلات به چاپ رسیده بوده - قلب یک داستان پاره پاره : در مورد نویسنده ای که سعی داره یک داستان عاشقانه بنویسه . قشنگه - بر و بچه ها : گفت و گوی یک سری جوون شاید کمی تنها . خوبه - دخترکی در سال 1941 که اصلا کمر نداشت : ملاقات یک دختر و پسر . خیلی حس عجیب و خاصی داشت . خوشم اومد - برادران واریونی : در مورد دو برادر معروف در دنیای موسیقی . این واقعا قشنگ بود - این ساندویچ مایونز نداره : در مورد جنگ و جبهه . قشنگه با یک لحن گرم و روان -دختری که می شناختم : اینم در مورد پسری هست که برای یادگیری زبان به اروپا رفته و از دختر همسایه شون خوشش می یاد . خوب بود - قلق : در مورد یک سربازه . خوبه - یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام : اینم باز در مورد سربازهاست و داستان خیلی قشنگیه - برو ادی را ببین : برادری که داره خواهرش را نصیحت می کنه . خوبه - نغمه ی غمگین : در مورد مظلومیت سیاه پوست ها . کلا قشنگه