فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه به عنوان سفیر سابق ایران در سازمان ملل متحد در تحلیل نیروهای سیاسی و شخصی که برای نابودی سلطنت ایران ترکیب شدند، درباره فساد خاندان سلطنتی و موج تجدید حیات اسلامی بحث میکند. فریدون هویدا (1303- 1385) این اثر را سال 1358 در پاریس به زبان فرانسه منتشر کرد و مدتی بعد به زبان انگلیسی ترجمه و در لندن و نیویورک توزیع شد. وی خاطرات خود را از تاریخ دهم دی ماه 1356 تا هجدهم فروردین ماه 1358، به صورت ناپیوسته در این کتاب منعکس کرده و به بیان مسایلی مانند؛ تظاهرات مردمی در سال های 56 و 57، آخرین ملاقاتش با شاه خائن و برادرش امیرعباس هویدا و اوج گیری انقلاب پرداخته است. فریدون هویدا، در صفحه 29 کتاب "سقوط شاه" این گونه آورده است: "یک شب که با برادرم شام می خوردم، او را هم با این عقیده خود که پدر ملت دارد رو به سقوط می رود و نارضایتی ها، حالت گسترده ای به خود گرفته، موافق یافتم. امیرعباس معتقد بود که "در این میان، تقصیر عمده به گردن خانواده سلطنتی است و اگر شاه، تاج و تخت خود را از دست بدهد، این کار در درجه اول به خاطر اعمال و رفتار برادران و خواهران خود اوست" و در این باره هم می گفت: "تو نمی توانی درک کنی که در دربار چه می گذرد؟ مسابقه غارتگری است، لانه فساد است... من بارها با ارباب راجع به مسایل دربار صحبت کرده ام (برادرم بعد از انتصابش به نخست وزیری، همواره موقع نام بردن از شاه، لقب "ارباب" را به کار می گرفت) و بیش از هزار دفعه به او تذکر داده ام که اگر بنا است با فساد مبارزه شود، بایستی این کار را از خانه خود آغاز کند.