بیش از سه قرن است که سرمایهداری مرکانتیلیستی (سرمایهداری تجاری در اتحاد با حکومتهای دیکتاتوری) در سه قاره (جهان سوم) تسلط دارد، بهگونهای که ساختار این سیستم سبب عقبماندگی در این منطقه از جهان شده، از توسعۀ اقتصادی و رفاه اجتماعی اکثریت مردم جهان جلوگیری میکند. در تقسیم کار جهانی، سرمایهداری مرکانتیلیستی نقشی اساسی در صادرات منابع طبیعی سه قاره به قیمت ارزان به کشورهای سرمایهداری غرب و وابسته نمودن کشورهای سه قاره به واردات کالاهای مصرفی دارد. تنها تعداد معدودی از کشورهای سه قاره، مانند جمهوری چین، کرۀ جنوبی و چند کشور دیگر موفق به پشت سر گذاردن سرمایهداری مرکانتیلیستی شده، با موفقیت به صنعتی نمودن اقتصاد خود از طریق جایگزین نمودن واردات و کسب رفاه اجتماعی برای شهروندان خود نائل آمدهاند. اما اکثر کشورهای سه قاره (از جمله ایران) و حتی کشورهای آزاد شده از موقعیت مستعمرهای (مانند الجزایر) کماکان در چنگال سرمایهداری مرکانتیلیستی در حال درجا زدن و دچار رکود اقتصادی هستند. در این کتاب، نمونۀ توسعه و صنعتیشدن جمهوری چین با اقتصاد در حال رکود ایران، با تکیه بر بستر مسلط و تاریخی سرمایهداری مرکانتیلیستی در گذشته و حال، مقایسه خواهد شد و علاوه بر آن به این پرسش پرداخته میشود که آیا پروژۀ جادۀ ابریشم جمهوری چین میتواند به برونرفت از عقبماندگی کمک کند؟