مرگ یک شاعر روایت دلخراشی است از چگونگی دستبهدست دادن نیروهای سرنوشت برای نابودی زندگی یکی از شاخصترین شاعران قرن بیستم روسیه در خونینترین روزهای حکمرانی استالین. در سال ۱۹۳۷،مارینا تسوهتایوا در اوج زندگی تبعیدیاش در پاریس، جایی که شایعه شده بود استالین در میان مهاجران سیاسی در پی پاکسازیهای سیاسی است، تصمیم سرنوشتسازی گرفت و در پی شوهرش «سرگئی ایفرون» رفت که از پاریس به مسکو گریخته بود. چندی بعد، الیا دخترش، و همچنین شوهرش را به جرم «فعالیتهای ضد شوروی» بازداشت کردند. بدین ترتیب تسوهتایوا به جهنمی فرود آمد که آزار و اذیت حکومت، بی اعتنایی رفقا و در نهایت شروع جنگ جهانی دوم و حملههای هوایی نازیها به مسکو عرضه را بر او تنگ کرد.