این کتاب، بررسی و واکاوی بخشی از مخاطب شناسی که مرتبط به سطح فکری مخاطب بوده را به عهده گرفته است. در این پژوهش نویسنده در صدد بیان این نکته است که مخاطبان و سطح فکری آنان در نحوه ایجاد سخن نقش منفعلانه ندارند؛ بلکه مخاطبان، به دلیل تفاوت های فکری شان، کنشگرانی هستند که در نحوه انتخاب سخن توسط متکلم تاثیر می گذارند. این پژوهش رابطه مخاطب شناسی و نحوه انتخاب سخن توسط متکلم را مورد بررسی قرار می دهد و بیان می دارد کیستی مخاطب، عالم یا جاهل بودن او، اندازه فهم و درکش، در انتقال دانسته ها و خواسته های متکلم و در انتخاب واژه ها و جملات و چینش آن ها توسط متکلم اثر می گذارد. بدین ترتیب متکلم حکیم، هر چه را حق بداند و همان گونه که آن چیز را درک می کند، برای هر مخاطبی بیان نمی کند، بلکه گاهی برخی دانسته ها و خواسته هایش را طرح نمی کند و گاه دیگر آن چه می داند را صریح و بی پرده اعلام می نماید. این که متکلم حکیم، هر چه را حق بداند و همان گونه که آن چیز را درک می کند، برای هر مخاطبی بیان نمی کند، قاعده ای است برون دینی و تاثیرگذار در تفسیر مراد متکلم در نصوص دینی و...