عمر پنجاهساله و اینهمه شاهکار؟! بهواقع نوابغ از کجا آمدهاند که در مواجهه با خودشان و آثارشان، اینگونه شگفتزده و دستوپا بستهایم؟ ویلیام شکسپیر، اونوره دو بالزاک، مارسل پروست، آرتور رمبو، راینر ورنر فاسبیندر، روبرتو بولانیو و ... همگی در جوانی و میانسالی از دنیا رفتند و شاید بتوان به آن نقل اشاره کرد که: «شاید آنها مدت کوتاهی در زمین مهمان ما بودند و پساز گذراندن ما از سرحدات شگفتی، به سیارهی خودشان بازگشتند»! نمونهی روبرتو بولانیو با آن کودکی و نوجوانی همراه با سختی و تنگدستیاش، نمایانگر نبوغیست که از همهی درزهای ممکن بیرون زده و تاریخ رمان را دگرگون کردهاست. کتاب «کارآگاهان وحشی» یکی از واپسین نوشتههای این غول رماننویسی ادبیات آمریکای لاتین است که پساز خدایان زاده شد – فوئنتس، مارکز، یوسا - و زودتر از آنها درگذشت. این رمان سترگ که روایتی گسیختهگسیخته همچون قطعاتی نامنظم است، چنان با شوخطبعی، سادگی، کوتاهنویسی و حساسیت همراه شده که یک آن هم نمیشود از همراهیاش دست برداشت. بولانیو داستانش را در همهی آمریکای جنوب ریوگرانده، به مثابهی سفری که نه آغاز دارد و نه پایان، پیش برده و ازهمینروی به جای ایستادن روی شانهی غولها، رودر رویشان ایستاده است. کارآگاهان وحشی وامدار همهی خدایان است و البته بازیگوشانه با همهشان شوخی هم میکند و شاید بهتر است بگوییم بورخسوار، رمانی کورتاثاری را روایت میکند که رهایی و غیرزمینیبودن خود نویسندهاش بیشاز هرچیزی به چشم میآید!